برای دسترسی به محتویات این نشریه از درختواره سمت راست موضوع مورد نظر خود را انتخاب کنید.
- 1
- 2
- 3
- 1
- 2
- 3
- 4
- 1
- 2
- 1
- 2
سیر مطالعاتی عاشورا در مصادر کلامی
حجت الاسلام والمسلمین استاد محمدصفر جبرئیلی
بررسی تاریخ و ابعاد مسئلة عاشورا از مسائلی است که از دیرباز برای مورخان اهل سنت و سپس مستشرقان جالب توجه بوده است. شیعیان در نگرشها و رویکردهای مختلف مقتل نوشتهاند و دربارة چگونگی و کیفیت آن حادثه، به تاریخنویسی پرداختهاند. زمان حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه، رسیدن ایشان به مکه و آنگاه کوفه، منازل ایشان تا به کربلا، تعداد یاران ایشان، ماجرای عاشورا و کاروان اسیران تا برگشت امام سجاد(علیه السلام) به مدینه در این مقاتل گزارش شده است. مهمتر از مقتلنویسی و تاریخ قیام حضرت اباعبدالله(علیه السلام) بررسی عالمانه و تحلیل محققانه این ماجراست. این موضوع از مسائلی است که معرکة آراء و نظرات شده است؛ علم امام به عواقب قیام، حکومت در اندیشة امام، عقلانی بودن نهضت امام و ضرورت قیام در نظر امام، از شمار این مسائل است که اندیشمندان به ویژه در نیم قرن اخیر به تحلیل آن مسائل پرداختهاند.
آثار قدیمی بیشتر به مقتل و تاریخ عاشورا پرداختهاند و کمتر این ماجرا را تحلیل کردهاند. تحلیل و مطالعه نکردن تاریخ در گذشته تنها به ماجرای قیام حضرت اباعبدالله(علیه السلام) اختصاص ندارد، بلکه تحلیل چندانی از تاریخ اسلام نیز در دست نیست.
از جمله کسانی که به تحلیل تاریخ قیام حضرت اباعبدالله(علیه السلام) پرداختهاند مرحوم میرزا خلیل کمرهای، استاد شهید مرتضی مطهری در «حماسة حسینی»، مرحوم محمد ابراهیم آیتی، شهید عبدالکریم هاشمینژاد، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی، حضرت آیتالله جوادی آملی و استاد محمدرضا حکیمی هستند. چند نفر از فضلای محترم هم زیر نظر آیتالله مکارم شیرازی در تحلیل نهضت عاشورا کتابی نوشتهاند و به مسائل و شبهات پاسخ گفتهاند.
وظیفة علم کلام و متکلم این است که اسلام را به درستی معرفی کند و به شبهات و پرسشها پاسخ بدهد. از آموزههای مذهبی ما آموزههایی است که امام حسین(علیه السلام) در نهضت عاشورا به ما آموخته است. مقتلخوانی، شنیدن مصیبت اهل بیت(علیهم السلام)و به ویژه عاشورا بسیار لازم است ولی کافی نیست. ننشان دادن ابعاد مختلف نهضت امام حسین(علیه السلام) نیاز به تببین و تحلیل دارد. بهترین منبع برای این کار سخنان امام است که در دست داریم. کتابهایی نیز به تحلیل سخنان امام حسین(علیهم السلام) پرداختهاند: آیتالله محمد صادق نجومی کرمانشاهی در این زمینه کتابی دارد که باری جامعة مدرسین و ویراست جدید آن در انتشارات بوستان کتاب منتشر شده است. این کتاب به تبیین سخنان امام در مدینه هنگام حرکت تا شهادت با نظم تاریخی پرداخته است و به پرسشها و شبههها پاسخ گفته است. دیگر کتابی به عنوان «حقایق ناگفتهای از عاشورا» نوشتة آیتالله سید علی میلانی است و کتاب دیگر «موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام) که به «فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)» ترجمه شده، گفتار امام را دستهبندی کرده است.
از عواملی که در انگیزة امام حسین(علیه السلام) برای نهضت تأثیر داشته بیعت است. مرحلة بعد دعوت صورت پذیرفت که مردم کوفه به امام نامه نوشتند. اگر دعوت کوفیان نبود امام به کوفه نمیرفت. مسئلة دیگر بحث حکومت است. باید بررسی کرد که دعوت مهم است یا حکومت، به نظر هیچکدام هدف نهایی امام نیست؛ هدف نهایی امام «مثلی لایبایع مثله» است و صریحتر از آن هم اینکه ایشان فرمود: «إنا لله و إنا الیه راجعون و علی الاسلام السلام إذ قد بلیت الامة براعٍ مثل یزید. بررسی این نکات کوشش کلامی میطلبد که نیاز به بررسی قول و فعل و تقریر امام دارد. باید دید بنابر مبانی کلامی، تداوم حکومت کسی مانند یزید چه سرانجامی داشت که مسیر اسلام پیامبر را به بیراهه میکشاند که آن مبانی انگیزهای شد تا امام حسین(علیه السلام) قیام را بر خود فرض بداند و با خانوادهاش به سوی کوفه عزم کند. البته به یقین میتوان گفت که اگر شرایط برای امام در کوفه مناسب پیش میرفت امام از تأسیس حکومت عادلانه سر باز نمیزد، اما نمیتوان گفت که امام فقط برای حکومت قیام کردند.
باید دید بر چه مبنایی امام حسین(علیه السلام) ضمن آنکه از بیعت سرباز میزند به قیام میپردازد. آن مبنا اهمیت دارد؛ زیرا امام علی و امام حسن(علیهما السلام) هم به بیعت با حاکمان زمانشان فراخوانده شدند، اما هیچکدام به قیام نینجامید. ناگزیر در بیعت با یزید نکتهای نهفته که مخالف مبانی کلامی اسلام بوده است و از همین رو امام گام در راه نهضت نهاد. آثار این نهضت هم به خوبی گواه بر این مدعاست، چنانکه بعد از نهضت عاشورا دستگاه خلافت عباسیها میخواستند امویها را شکست بدهند تا به ظاهر و ادعایشان حکومت را به اهلش برگردانند. آنگاه نگاه جامعه به امامت چنان شده بود که کسی جرئت نمیکرد از امامهای بعدی بیعت بگیرد. لذا دامنة مباحث کلامی هم قبل و هم هنگام و هم بعد از قیام حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) را در برمیگیرد.