برای دسترسی به محتویات این نشریه از درختواره سمت راست موضوع مورد نظر خود را انتخاب کنید.
- 1
- 2
- 3
- 1
- 2
- 3
- 4
- 1
- 2
- 1
- 2
- 3
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 1
- 2
پرونده ویژه دختران
بانوی شهر آینهها زنان اسوه در کلام رهبر فرزانه دختران چه میپرسند؟ اخلاق جنسی دختران از بازی لذت ببر، نه از نتیجه
خشت اول گر نهد... نقد فیلم قصه پریا آشنایی با نرمافزارهای دخترانه
نگاهی به چند خصیصه دختران از بلوغ تا جوانی
پژوهشگر و نویسنده: سید حسین قائمی
مقدمه
مسئلة تفاوت بین زنان و مردان و در واقع دختران و پسران، از جمله مسائلی است که پیرامون آن نظرات مختلفی ارائه شده است. شاید بیراه نباشد که بگوییم با وجود گذشت زمان زیادی از طرح این مسئله، تاکنون در دنیا به نتیجة منطقی دربارة این اختلافها و تفاوتها نرسیدهاند. میتوان گفت در مورد مسئلة اختلاف بین این دو جنس و برای رسیدن به راه درست، در هر برههای از یک طرف افراط و از طرف دیگر تفریط وجود داشته است؛ مثل شروع جریانها و تفکرات فمنیستی در اواخر قرن 17 م و اوایل قرن 18 م در اروپا.1 در ایران هم تفکرات فمنیستی در دهة چهل و در راستای اصلاح قانون مدنی توسط ابراهیم مهدوی زنجانی به عنوان یک قاضی شکل گرفت. اما آیا میتوان با توجه به نتیجه نرسیدن مکاتب روز دنیا2 صورت مسئله را پاک کرد؟ واضح است که برای پاسخ به این سؤال، حجم مطالعه و مطلب باید چند برابر این مقاله باشد. هدف از طرح این اختلاف بیان مقدمهای بود دربارة ضرورت نگاه متفاوت به موضوع تربیت دختران امروز و زنان فردا برای این منظور به قسمتی از ویژگیهای منحصر به دختران را در دورة زمانی خاص از 10 الی 18 سالگی (به بیان دیگر دورهای بین نوجوانی و جوانی) بررسی کنیم.
برخی معتقدند رشد در تمام طول زندگی دختران و تا هر سنی ادامه دارد و برای دورههای مختلف زندگی هم تقسیمبندی و شرح دارند. آنها معتقدند در هر یک از مراحل زندگی، دختران با بحرانهای خاص و متفاوتی روبهرو میشوند که رفع یا عدم رفع آنها میتواند بر شخصیت آنها اثر مثبت یا منفی داشته باشد. از آنجایی که این مراحل متعدد بوده و شرایط متفاوتی دارند و مهمتر از همه اینکه برخی از این مراحل مورد تأیید هم نیست، در این نوشتار فقط به همان مقطع مورد نظر خودمان یعنی از 10 الی 18 سالگی نگاهی خواهیم داشت و ویژگیهای آن را بر شمرده و به طور مختصر تشریح میکنیم3:
-
- مرحله سازندگی در برابر احساس:
در این مرحله دختران ترجیح میدهند مسائل مختلف را آموخته و با کمک دیگران به مرحله عمل درآورند. این مطلب به این معنی است که برای چنین سازندگی به مواد اولیه، ابزار، توجه و تحسین دیگران محتاجند. حال اگر چنین توجه و تحسینی به دختر نشان داده نشود، احساس حقارت در او رشد خواهد کرد. به همین دلیل یک مربی آگاه باید بکوشد تا از پیدایش هر نوع احساس عدم توانایی در دختران جلوگیری کند. به منظور رسیدن به این هدف، هر مربی باید از تواناییها و استعدادهای موجود در شاگردان خود آگاهی داشته و محیط آموزش را به نحوی مطلوب کنترل نماید.
-
- مرحله احساس هویت در برابر
این مرحله مشخص کنندة حالت دختران در دوران بلوغ است. در این مرحله یک دختر نوجوان به علت بحران بلوغ و تغییرات جسمانی و روانی، بیشتر احساس سرگشتگیها و آشفتگی، عدم تعادل و عدم همبستگی درونی میکند. مشکل اساسی در این مرحله از رشد، دستیابی به احساس هماهنگی و وحدت درونی است. یک دختر نوجوان در بحرانهای عاطفی تلاش مینماید تا اعتماد به نفس یافته و به اصطلاح در زندگی بازنده نشود. اگر در این مرحله نقش اجتماعی دختران نوجوان روشن نشود، آنان دچار سردرگمی و تزلزل میشوند و نتیجة این موضوع هم طولانیتر شدن دورة بلوغشان است؛ اما اگر بتوانند هویت خود را کشف و نقش اجتماعیشان را پیدا نمایند، به هماهنگی و وحدت شخصیتی دست مییابند.
-
- مرحله نزدیکی در برابر کنارهگیری
پس از گذر از مرحله نوجوانی و طی کردن بلوغ، دختران جوان با تمام وجود و مشتاقانه تلاش میکنند تا با دیگران رابطهای صمیمانه برقرار نمایند. عدم توفیق در ایجاد صمیمیت با دیگران، دختران جوان را احتمالاً به سوی انزواطلبی و کنارهگیری از مردم سوق خواهد داد که این حالت به لحاظ روانی و اجتماعی، حالتی هنجار محسوب نمیشود.
بدیهی است که این دورهها و خصوصیات اخلاقی در همة دختران وجود ندارد و همة آنان این مراحل را به طور یکسان طی نمیکنند.
پینوشت:
1. موج نگاههای فمنیستی با نوشتن کتاب «حقانیت حقوق زن» (۱۷۹۲) توسط مری ولیتون کرافت آغاز و پس از وی جان استوارت میل با همکاری همسر اولش هری تیلور کتاب «انقیاد زنان» (۱۸۶۹) را نوشت که تأثیر مهم بعدی را بر این جریان گذاشت.
2. به غیر از دین مبین اسلام.
3. بدیهی است در این نوشتار الویتهای زمانی رخ داده در این دورهها مورد اهمیت نبوده است.
پژوهشگر و نویسنده: یاسر شریعتی
اشاره
با مطالعة سیرة پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) میتوان به اوج اهمیت اسلام نسبت به دختران پی برد. ازاینرو علمای دین از دیرباز ابواب مستقلی را به جایگاه دختران، استحباب مهربانی به آنان، استحباب طلب فرزند دختر و اکرام آن اختصاص دادهاند. در این نوشتار به اختصار به مقوله کرامت دختران پرداخته شده است.
پیامبر پدر دختران بود
جارود بن منذر از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام)، صاحب فرزند دختری شد و از این امر خشمگین بود. حضرت علی (علیه السلام) وی را مورد عتاب قرار داد و فرمود: تو را چه شده است؟ فرزند دختر، گلی است که آن را میبویی و خداوند به او روزی میدهد و خودِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابوالبنات (پدر دختران) بود.1
در گذشته دختردار شدن ننگ محسوب میشد و اگر خبر به دنیا آمدن دختری را به پدرش میدادند، از فرط عصبانیت رویش سیاه میشد،2 تا جایی که کفار عربستان نوزادان دختر را زندهبهگور میکردند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در چنین محیطی حقوق از دست رفتة دختران و زنان را استیفاء کرد و کرامت آنان را باز پس گرفت.
دختران بهترین فرزندان هستند
دین مبین اسلام نه تنها پدران را از ناراحتی بخاطر تولد فرزند دختر بر حذر میدارد؛ بلکه بهترین فرزندان را دختران معرفی میکند.3
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی میفرماید: بهترین فرزندان، دختران هستند. هر کس یک دختر در خانه داشته باشد، از آتش جهنم رها خواهد شد.4
دختران غمخوار پدر هستند
دختران همدمان گرانقدری هستند.5 معروف است که اگر کسی دختری نداشته باشد، طعم پدر بودن را نمیچشد. وقتی مشرکان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به جرم رسالت اهانت میکردند و آن حضرت مجروح و خاکآلود به خانه بازمیگشت، دختر گرامیاش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پدر را دلداری میداد و از او پرستاری میکرد. ازاینرو پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) به ایشان لقب «ام ابیها» (مادر پدرش) اعطا کرد.
خداوند دختران را دوست دارد
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی میفرماید: «خداوند نسبت به دختران مهربانتر از پسران است. هر مردی که زنی از محارم خود را شاد کند، خداوند او را در روز قیامت خوشحال میسازد»6
خداوند متعال روزی فرزندان را میدهد؛7 اما رزق و روزی دختران را بهصورت ویژه تضمین کرده است. خداوند تبارک و تعالی در معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ایشان فرمود: «به پدران دختران بگو که نگران روزی دخترانشان نباشند که من همانگونه که آنان را خلق کردم، روزیشان را میدهم».8
دختران حسنات هستند
خداوند متعال در روز قیامت از بندگان دربارة نعمتهایی که در دنیا به آنان عطا کرده است، سؤال میکند. از نعمت عمر، نعمت جوانی و هزاران نعمت دیگر که از آنها چگونه استفاده کردیم. پسران نیز یکی از نعمتهای الهی هستند؛ اما دختران حسناتیاند که خداوند در دنیا به بندگان خود بخشیده است و در روز قیامت نه تنها دربارة آنها بازخواست نخواهد کرد، بلکه به ازای آنان پاداش میدهد.
امام جعفر صادق (علیه السلام) در حدیثی نورانی میفرمایند: «دختران حسنه هستند و پسران نعمت، خداوند در ازای حسنات پاداش میدهد و از نعمتها سؤال میکند.»9
آثار تکریم دختران
براساس روایات و احادیث، احترام و تکریم دختران آثار فوقالعادهای در سرنوشت پدران دارد.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هر کس دختری داشته باشد و او را به نیکویی تربیت کند و به نیکی آموزش دهد و نعمتهایی که خدا به او ارزانی داشته است با گشادهدستی به دخترش عطا کند، این فرزند سپری برای پدر در برابر آتش جهنم است».10
همچنین در حدیث نورانی دیگری از نبی مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) آمده است: «هر کسی که صاحب دختری شود و او را نیازارد و به او اهانت نکند و فرزند پسر خود را بر او ترجیح ندهد، وارد بهشت خواهد شد.»11
شیوههای تکریم دختران
راههای مختلفی برای احترام به شخصیت دختران وجود دارد؛ اما راهکارها و روشهای تکریم دختران بر طبق روایات اسلامی کاربردیتر و تأثیرگذارترند.
همانطور که ذکر شد، دختران بهترین دلسوزان والدین هستند؛ پس باید به آنان اعتماد کرد و از مشکلات و دشواریها آگاه کرد تا اگر نتوانند راهکاری ارائه دهند، با دریای مواج عطوفت و احساسات خود، تسکینی بر رنجها باشند.
تربیت دختران به آداب خداپسندانه، یکی دیگر از شیوههای تکریم آنان است؛ زیرا خداوندی که به دختران مهربانتر از پسران است، بیش از همه به تکریم آنان اهمیت داده است.
تشویق و ترغیب آنان به حفظ حجاب، رعایت وقار و عفاف و حفظ حریم خود در برابر نامحرمان، از مهمترین آدابی است که باید به دختران آموخت.
بر طبق حدیث نبوی که گفته شد، نیازردن و اهانت نکردن به دختران و ترجیح ندادن فرزندان پسر بر آنان، از دیگر مصادیق بارز تکریم دختران است.
همچنین احترام گذاشتن به احساسات و عواطف دختران از شیوههای بسیار مؤثر در تکریم آنان است. دین مبین اسلام به ظرایف رفتاری ما اهمیت میدهد و رعایت برخی نکات ریز که در درجه اول بیاهمیت جلوه میکنند، نقش بسزایی در تربیت دارد.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «سوغاتی خریدن برای همسر و فرزندان کار نیکویی است و در دادن سوغاتی باید دختران را بر پسران مقدم بدارید.»12
همین نکتة ظریف، نشاندهندة اوج اهمیت دین به احساسات و عواطف شکننده دختران است.
احترام به کرامت شخصی دختران، باعث میشود آنان به خانواده وابستهتر شوند و در خانه آرامش و آسایش بیشتری احساس کنند. این امر موجب میشود کانون خانواده گرمتر شود و جامعهای که بنیان خانواده در آن یک بنیان محکم و استوار است، جامعهای سالم، ایمن، پویا و امیدوار به فرداهای بهتر خواهد بود.
پینوشت:
- 1.کلینی، الکافی، ج 6، ص 6، ح 9.
- 2.نحل، 58.
- 3.رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خیر اولادکم البنات»، مستدرک الوسایل، ج 15، ص 116.
- 4.طبرسی، مکارم الاخلاق، ج 1، ص 472.
- 5.رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لا تكرهوا البنات ، فإنهن المؤنسات الغاليات» کنز العمال/45374.
- 6.کلینی، الکافی، ج6، ص6 ،ح7.
- 7.اسراء، 31.
- 8.حرّ عاملی، وسائل الشيعة، ج157، ص103، ح8.
- 9.مجلسی، بحار الانوار، ج 78، ص 206، ح 59.
- 10.متقی هندی، کنزالعمال، ح45391.
- 11.همان، ح45400.
- 12.مجلسی، بحار الانوار، ج 104، ص 103، ح 98.
به مناسبت میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
محقق: جعفر مروجی
زندگینامه
حضرت معصومه (سلام الله علیها) در روز دوشنبة اول ذیقعدة سال 173ق در خانة امام موسی کاظم (علیه السلام) از زنی به اسم نجمه که زن بسیار پرهیزکاری بود، متولد شد.
محبت پدر به او یادآور رابطة رسول الله با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود.
هارون با زندانی کردن امام کاظم (علیه السلام) حضرت معصومه را از دامان پرمهر و محبت پدر محروم کرد. بعد از شهادت پدر، تمام امید و دلگرمی فاطمه برادرش رضا بود که این پیوند نیز یادآور رابطة خاص امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) بود. اما حکام جور که هیچوقت این خانواده را آرام نگذاشته بودند، این بار نیز بین این خواهر و برادر جدایی انداختند. امام رضا (علیه السلام) در 25 ذیقعدة سال 201ق از مدینه به طرف مرو حرکت کردند. این مسافرت تبعیدگونه باعث شد تا حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیگر توان ماندن در مدینه را نداشته باشد و با کاروانی متشکل از چهارصد نفر که بعضی از برادرانش نیز در آن حضور داشتند، رهسپار ایران شود. مأمون که از این هجرت آگاه شده بود، برای به وجود نیامدن زینب دومی، دستور سرکوبی اعضای کاروان را صادر کرد. در شهر ساوه مأموران حکومتی به کاروان حملهور شدند و تعدادی از برادران، برادرزادگان و غلامان و کنیزان آن حضرت را به شهادت رساندند. مردم قم به محض شنیدن خبر آمدن حضرت معصومه به ساوه، به این شهر آمدند و از آن حضرت خواستند که به قم بیاید. شفیعة روز جزا با دیدن کاروان قم بسیار خوشحال شدند و فرمودند: تا قم چقدر فاصله است؟ گفتند: ده فرسخ. فرمود: مرا به قم ببرید؛ زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. کاروانی که از قم آمده بود با جلال و شکوه فراوان آن حضرت را همراه خود به قم برد. موسی بن خزرج، بزرگ خاندان اشعری و مورد احترام شیعیان قم، با پای پیاده مهار شتر را به دست گرفته بود. مردم قم با شور و حال خاصی به استقبال آمدند. شهر قم فقط هفده روز مهمان حضرت معصومه بود. آن حضرت در دهم ربیع الثانی 201ق چشم از این جهان بست.
عالمة آل عبا
عدهای از قم برای دریافت جواب سؤالات خود، به خانه امام کاظم (علیه السلام) در مدینه آمدند؛ اما نه امام کاظم و نه امام رضا (علیهما السلام) هیچ کدام در خانه تشریف نداشتند. آنها قصد داشتند برگردند که فاطمه از نیت آنها آگاه شد و تمام پرسشهای آنان را پاسخ گفت. در مسیر بازگشت، شیعیان به امام هفتم برخوردند. امام وقتی از قضایا باخبر شد و آن پاسخها را ملاحظه کرد، فرمودند: «فداها ابوها» و تمام پرسشها را تأیید کردند. این قضیه که قبل از ده سالگی فاطمه اتفاق افتاد نشان دهندة جلالت قدر ایشان است.
محدثة آل طه
حضرت معصومه از راویان احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بهویژه برادر گرامیاش و پدر بزرگوارش بودند. بسیاری از احادیث بهجامانده از آن حضرت مسند (حدیثی که تمام راویان آن تا معصوم ذکر شده باشد) است. حدیث غدیر، حدیث معراج (منزلت و فضایل شیعیان) و حدیث دوستی آل محمد از جمله احادیث و روایاتی است که از آن بانوی بزرگوار نقل شده است.
علت عدم ازدواج
خفقان و اختناق در عصر هارونالرشید به حدی بود که کسی جرئت نداشت به خانة امام کاظم (علیه السلام) رفت و آمد کند، چه برسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند. البته برای علت عدم ازدواج آن حضرت پیدا نشدن همکفو به دلیل عصمت آن حضرت را هم گفتهاند؛ اما باید یادآور شد که حضرت زینب (سلام الله علیها) با کسی ازدواج کرد که یقیناً از خود پایینتر بود؛ پس پیدا نشدن همکفو برای حضرت معصومه (سلام الله علیها) دلیل قابل اعتنایی نیست.
شفیعة روز جزا
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آنجا (قم) رحلت میکند که همة شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت میشوند.
تکریم و احترام علما و بزرگان در تشرف به حرم مطهر
- ملاصدرا هنگامی که در کهک قم بود، وقتی در مسائل علمی به مشکلی برمیخورد، به حرم مشرف میشد و پس از زیارت حضرت معصومه از آن حضرت مدد میطلبید و مشکل علمیاش برطرف میشد.
- آیت الله بروجردی هنگام خروج از حرم مطهر عقبعقب میآمد و برای رعایت ادب پشت به ضریح مطهر نمیکرد.
- آیت الله محمود مرعشی که در پی یافتن مکان قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، از جانب امام معصوم به زیارت کریمة اهل بیت دستور یافت. بر این اساس فرزندش آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی در جوار حضرت معصومه ماندگار شد و به مدت شصت سال نخستین زائری بود که آن حضرت را قبل از اذان صبح زیارت میکرد.
- علامة طباطبایی روزة خود را با بوسه به ضریح مطهر حضرت معصومه افطار میکرد.
منابع
- 1.فرید مسعودی، فاطمه معصومه مهمان هفده روزه، قم، دلیل ما، چ2، 1388.
- 2.یوسفعلی یوسفی، شهیدة غربت، قم، انتشارات زائر، چ2، 1389.
- زنان اسوه در کلام رهبر فرزانه1
- گردآورنده: سید محمدطه موسوی
- زنان، صاحبان اندیشه
- نظام جمهورى اسلامى توانسته است به يك قلهاى دست پيدا كند كه عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب انديشه و صاحب رأى و نظر در ظريفترين و حساسترين مسائل يك جامعه.
- مسئلة زن ـ كه امروز در دنيا بايد به عنوان «بحران زن» آن را ناميد ـ يكى از اساسىترين مسائل هر تمدنى، هر جامعهاى و هر كشورى است. در اين مورد، شما توانستهايد به ريزهكارىهایى، به دقتهایى، به سرفصلهاى مهمى دست پيدا كنيد و دربارة اين مسئله بينديشيد.
- بحران زن، سوغات غرب
- دربارة مسئلة زن در جامعه، اساس مشكل، دو چيز است: ... آن دو چيز، يكى عبارت است از نگاه غلط و بد فهميدن جايگاه زن و شأن زن در جامعه كه اين نگاه و اين بدفهمى از غرب شروع شده و خيلى هم قديمى و ريشهدار نيست. آن كسانى كه مدعى شدند كه در پروتكلهاى انديشمندان صهيونيست اين مسئله وجود داشته، ميشود حدس زد كه اين، خلاف واقع نيست.
- نقطة دوم كه اساس مشكل است، بد فهميدن مسئلة خانواده و بد عمل كردن در رفتارهاى داخل خانواده است.
- حقکشی از نوع غربی
- شأن اجتماعى زن را اينجورى معرفى كردند...: زن به عنوان يك موجودى كه مورد انتفاع مرد بايد قرار بگيرد؛ لذا در فرهنگ غربى اگر زن بخواهد در جامعه نمود پيدا كند، شخصيت پيدا كند، حتماً بايد از جذابيتهاى جنسىِ خودش چيزى را ارائه بدهد؛ حتّى در مجالس رسمى، نوع پوشش زن بايد جورى باشد كه براى طرف ذىنفع و منتفع ـ يعنى طرف مرد ـ چشمنواز باشد.
- به نظر من بزرگترين ضربه، بزرگترين اهانت، بزرگترين حقكشى كه در زمينة مسئلة زن انجام گرفته، همين است.
- ما از غرب طلبکاریم!
- از من سؤال كردند كه شما در مقابل آنچه كه غربىها دربارة مسئلة زن در كشور ميگويند، چه دفاعى داريد؟ من گفتم: ما دفاع نداريم، ما هجوم داريم! ما در مسئلة زن، از غرب طلبکاريم؛ ما مدعى غربيم؛ آنها هستند كه دارند به زن ظلم ميكنند، زن را تحقير ميكنند، جايگاه زن را پایين مىآورند؛ به اسم آزادى، به اسم اشتغال، به اسم مسئوليت دادن، آنها را مورد فشارهاى روحى، روانى، عاطفى و اهانت شخصيتى و شأنى قرار ميدهند. آنها بايد جواب بدهند.
- زن، گُل خانه
- در گفتارهاى گوناگون ائمه (عليهمالسّلام) آمده: «المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة».2 در تعبيرات عربى، قهرمان يعنى كارگزار، پادو، يك خدمتگزار محترم. ميفرمايد: در داخل خانه، زن قهرمانه نيست؛ ريحانه است، گلِ خانه است. ]حضرت رسول[ خطاب به مردان ميفرمايد: «بهترين شما كسانى هستند كه بهترين رفتارها را با همسرانشان دارند»3. اينها نظرات اسلام است و از اين قبيل الى ماشاءاللَّه وجود دارد. ولى در عين حال تحقق خواستة اسلام در خانواده، يك امرى است كه با اين بيانات تمام نميشود، حل نميشود؛ احتياج به پشتوانة قانونى، پشتوانة اجرائى و ضمانت اجرائى دارد و اين كار بايد انجام بگيرد.
- اسوهها و امیدها
- مىبينید اين همسران چه كشيدند، اين مادران چه كشيدند. اينها فرزندان را فرستادند جبههها. بسيارى از آنها شهيد شدند، جانباز شدند و اين اسوههاى صبر و مقاومت مثل كوه، استوار ايستادند. اين در عرصة مسائل معنوى و انسانى. در عرصة مسائل سياسى و در عرصة مسائل علمى هم ... اين همه زنان دانشمند، استاد در رشتههاى مختلف علمى، در علوم حوزوى، در علوم دانشگاهى ـ كه نمونهاى از آنها خوشبختانه شما حضار محترم هستيد كه در اينجا حضور داريد ـ همه نشاندهندة موفقيت جمهورى اسلامى است. نگاه من، اين نگاه است. اين نگاه، دل را به آينده اميدوار ميكند.
- ]اگر[ ما با همين حركت و با همين شتاب انشاءاللَّه پيش برويم، قطعاً خواهيم توانست بر فرهنگ غلط غربى و رائج در دنيا فائق بيایيم. بايد كار كرد، بايد تلاش كرد، بايد دنبالگيرى كرد. نگاه، نگاه خوشبينانه است؛ منتها اين نگاه خوشبينانه نبايد مانع بشود از اينكه ضعفها را ببينيم.
- عمدة كار را خود بانوان بايد انجام بدهند. شما هستيد كه ميتوانيد فكر كنيد، انديشهورزى كنيد، مطالعه كنيد، معضلات را در مقام نظر و انديشه حل كنيد و در مقام عمل راهكار اجرائى ارائه بدهيد. اين، كار را بسيار آسان و نزديك خواهد كرد.
- پینوشت:
- .1. بیانات حضرت آیت الله خامنهای در دیدار جمعی از بانوان نخبه در آستانة میلاد حضرت فاطمة زهرا (سلام الله علیها)،1/3/90
- 2. نهجالبلاغه، نامة 31.
- .3. صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج 3، ص 443.
- .
پژوهشگر و نویسنده: مرتضی اسدی
دانشآموزان دختر مدارس و آموزشگاهها، بنا به دلایلی از جمله مسائل تربیتی در خانواده، مقایسه و سنجش خود با جنس مخالف و نیافتن پاسخ مناسب برای علت تفاوتهای آفرینش زن و مرد، همواره پرسشهایی را در ذهن مییابند و گاهی با همسالان خود نیز مطرح میکنند و جواب آنها را در گفتار آموزگار خود جستوجو میکنند. گاهی مشاهده میشود که آموزگاران محترم نیز در برابر برخی از این پرسشها، توانایی اقناع یا حتی پاسخگویی را ندارند؛ ازاینرو در مجالی بسیار اندک، به برخی از این پرسشها و پاسخهای آنها میپردازیم.
- 1.چرا در اسلام به بانوان به دید حقارت نگاه میشود و تفاوتهای زیادی بین دختر و پسر وجود دارد؟ مگر هر دو انسان نیستند؛ پس چرا با زن و دختر مانند یک انسان رفتار نمیشود؟
باید به یک نکتة مهم توجه داشت که رفتار انسانها ملاک و معیار دین نیست! دین برای هر لحظۀ انسان برنامه دارد و انجام ندادن آن مربوط به ضعف انسانهاست، نه دین الهی! این پرسش براساس رفتار سلیقهای افراد جامعه و عدم پایبندی آنان به قوانین و احکام الهی (دین) ایجاد میشود و باید بدون تعصب بر روی افراد، فرمانهای الهی را نیز در این باره واکاوی کرد. درواقع باید دید خداوند بندگان خود را چگونه معرفی میکند و چه کسانی، خود را به استاندارد بندگی خدا نزدیک میکنند.
خداوند دانا و توانا هرگز به بانوان به دید حقارت نگاه نمیکند و به صراحت به تفاوت نداشتن دختر و پسر در آفرینش اشاره میفرماید.1 همچنین یکی از بشارتها و نویدهای شادیآور خداوند به انسان (صرفنظر از رفتار بشری)، تولد دختران است.2
گذشته از این، پروردگار بیهمتا در آیات دیگر قرآن و پیشوایان معصوم (سلام الله علیهم) در روایات بسیار فراوان، رفتار و معاشرت با زنان و دختران را به بندگان آموزش میدهند و برای بدرفتاری با بانوان، هشدارهای تند و جدی دادهاند. بنابراین اگر کسی از این چارچوب و دستورها نافرمانی کند، از دایرۀ بندگی خدا فاصله گرفته و چیزی جز خسران و زیان دنیوی و اخروی را برای خود انتخاب نکرده است و اسلام بنای پیشگیری از رفتارهای جاهلی برخی انسانها را دارد!
- 2.با توجه به این پاسخ، پس چرا زن عنصر گناه معرفی شده؟ چرا زن متهم است که از وجودش شر و وسوسه برمیخیزد؟ آیا مرد از گناه مبرا است؟! حتی میگویند شیطان حوّا را فریفت و حوّا نیز آدم را و عامل رانده شدن انسان از بهشت، حوّاست!
«قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده؛ ولی هرگز نگفته که شیطان، حوا را فریفت و حوا آدم را! قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میکند و نه او را از حساب خارج میکند. قرآن میگوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوههای آن بخورید. قرآن، آنجا که پای وسوسۀ شیطان را به میان میکشد، ضمیرها را به شکل تثنیه میآورد؛ میگوید: «فَوَسوَسَ لهما الشیطانُ»3 شیطان آن دو را وسوسه کرد. «فَدَلّیهما بِغُرورٍ»4 شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد. «و قاسَمَهُما انّی لَکُما لَمِنَ الناصِحینَ»5 یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمیخواهد. به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم گوشه و کنار جهان بقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این تهمت که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است، مبرا کرد».6
همچنین خداوند حکیم در قرآن، همة انسانها را (از زن و مرد)، به سعادت دعوت کرده و فقط تقوا را ملاک برتری میداند: «إنَّ اکرَمَکُم عند اللهِ اتقاکُم».7
- 3.اگر زن و مرد در دید خداوند برابرند، چرا دختران زودتر به سن تکلیف میرسند؟ آیا انجام دادن تکالیف برای دختر نُه ساله مشقتبار و سنگین نیست؟
در پاسخ به این پرسش، به چند نکته باید توجه کرد:
1. در سراسر جهان، سن بلوغ دختران به طور طبیعی، پیش از پسران است و از نظر ساختار روحی، آسیبپذیرترند؛ یعنی دختران زودتر از پسران در معرض آسیبها و بزههای جنسی و اجتماعی قرار میگیرند. دین، با دادن برنامهای مطابق با آفرینش انسانِ زن یا انسانِ مرد، مانند دفترچۀ راهنمایی که برای لوازم خانگی تهیه شده است، راه سالم ماندن از خطرها را گوشزد کرده و از آن پیشگیری میکند؛ ازاینرو با توجه به گرایش بیشتر بانوان به دین، ایشان را زودتر به رعایت قوانین و مقررات الهی (تکالیف) دعوت میکند تا زندگی سعادتمند و سالمی داشته باشند.
2. خداوند هرگز بیش از توان کسی از او تکلیف نخواسته است: «لا یُکَّلِفُ اللهُ نَفسًا إلا وُسعَهَا»؛8 خداوند هیچ کس را جز به اندازۀ تواناییاش تکلیف نمیکند. اگر این آیه شریفه را از نگاه روانشناسی بررسی کنیم، درمییابیم یک دختر نُه ساله توانایی انجام دادن تکالیف شرعی را به خوبی دارد. روانشناسان بر این باورند که زنان مذهبیتر از مردان هستند و نسبت به تکالیف دینی، وظیفهشناسترند. پروفسور روژه پیره در این باره میگوید: «اگر به مسئلۀ شرکت و همکاری در تشریفات مذهبی استناد شود، باید نتیجهگیری کرد که زن، مذهبیتر از مرد است... زنان خود را با قواعد و دستورهای مذهبی راحتتر منطبق میکنند».9
3. رشد فکری دختران، نسبت به همسالان پسر خود، همواره سه تا شش سال جلوتر است که این رشد فکری، به او در انجام دادن تکالیف کمک شایانی خواهد کرد.
4. اساس اسلام بر آسانگیری است: «یُریدُ اللهُ بِکُمُ الیُسرَ و لا یُریدُ بکم العُسرَ»؛10 «خداوند آسایش شما را میخواهد نه زحمت شما را)؛ بنابراین بر اساس فتاوای مراجع معظم تقلید اگر دختر یا پسری توان انجام دادن تکلیفی را نداشته باشد، آن تکلیف از او ساقط است. برای نمونه: «انسان نمیتواند برای ضعف، روزه را بخورد؛ ولی اگر ضعف او به قدری است که معمولاً نمیشود آن را تحمل کند، خوردن روزه اشکال ندارد...».11
پینوشت:
1. شوری، 50.
2. نحل، 58.
3. اعراف، 20.
4. اعراف، 22.
5. اعراف، 21.
6. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام.
7. حجرات، 13.
8. بقره، 286.
9. پروفسور روژه پیره، روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 140 و 141.
10. بقره، 185.
11. رسالۀ احکام امام خمینی(ره)، مسئلۀ 1583.
پژوهشگر و نویسنده: مصطفی کاویانی
از آخرین جرّوبحث مریم و مادرش دو سه روزی میگذشت. حالا اونا با هم نه قهر بودن و نه آشتی. مریم میدیدید در جمع خانواده، مامان با چشم غرّه و اخموتخم باهاش رفتار میکند و بعضی وقتها یواشکی با بابا در گوشی صحبت میکند و زیرچشمی هم بهش نگاه میکند!
اون شب، قبل از خواب مریم داشت به این فکر میکرد که چرا مامان اینجوری شده؟ چرا فکر میکنه که من منحرفم؟
چرا نمیذاره مثل قدیما توی خونه راحت لباس بپوشم؟
مگه چه اتفاقی افتاده؟...
انسان تقریباً با مجموعه ثابتی از نیازها متولد میشود و در هر سنی، برخی از نیازها اهمیت بیشتری پیدا میکنند و انسان، نسبت به نیازهای دیگر، یا بیتوجه میشود یا قدرت تحمل او نسبت به فقدان عدم ارضای آن بیشتر میشود.
اواسط دورة نوجوانی و تقریباً تمامی دوران جوانی، از مجموعه تمایلات و نیازهای انسانی یک فرد، نیازهای جنسی از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است.
نیاز جنسی در دختران به طور طبیعی و پس از بلوغ جسمی و آشکار شدن صفات ثانویة جنسی به وجود میآید. این نیاز تفاوتهای اساسی و بسیاری با نیازها و تمایلات جنسی پسران در این دوره دارد؛ اما در برخی از اصول از جمله مشغول ساختن فکر و حس و ذهن و تحریکپذیری فراوان مشترک است.
بیتوجهی والدین و اولیاء مدارس به تفاوتهای تمایلات جنسی در دختران و پسران و به تبع آن، ابراز برخی رفتارهای ضدتربیتی از سوی آنان، میتواند زمینهساز ظهور بحران شخصیتی در نسل جوان و نوجوان امروز کشور شود.
شناخت و پذیرش تمایلات جنسی، عوامل بروز ناهنجاری در آن و شیوههای کنترل فردی و اجتماعی آن، مورد بررسی این نوشتار میباشد.
1. شناخت و پذیرش تمایل جنسی
مربیان و والدین باید وجود این میل را در فرزندان خود بپذیرند و از ظهور آن احساس ناخوشایندی نداشته باشند. والدین و اولیاء باید بدانند هیچچیز پست و رذیلانهای در این میل وجود ندارد؛ بلکه تمایلی طبیعی و خدادادی است که با تغییرات زیستی و هورمونی آغاز میشود و به تمایلات روحی و روانی میانجامد.
همه میدانیم که «احتلام» نقطة برجستة تمایل جنسی در پسران است؛ اما دربارة دختران چه تصوری از تمایل جنسی داریم؟ نکتة قابل ذکر دربارة دختران، تقدم حسّ عاطفی بر حس جنسی است. به این معنا که علاقة عاطفی ـ روانی به جنس مخالف، زمینهساز و مقدمة تحریک جنسی به شمار میآید؛ برخلاف پسران که فوران تمایل جنسی در آن وابسته به برقراری روابط عاطفی نمیباشد.
نکتة دیگر در بیان تفاوتهای میان دختران و پسران اینکه به طور معمول پسران از طریق دیدن برانگیخته میشوند؛ درحالیکه در مورد دختران، حس لامسه و شنیدن تأثیر بیشتری دارد.
بدون شک شناخت موارد متفاوت تأثیرگذار در برانگیختگی جنسی، کمک مؤثری به والدین و مربیان عزیز در کنترل و مدیریت آن خواهد کرد.
2. عوامل بروز ناهنجاری اخلاقی ـ جنسی
1-2. از جمله عوامل دخیل در بروز چنین مسائلی، خانواده میباشد. این خانواده است که سلامت و بیماری، بههنجاری و نابههنجاری و سعادت و شقاوت فرزندان خود را مشخص میکند.
کوتاهی در توجه و محبت به فرزندان1 یا زیادهروی در آن2، استبداد و سلطهگری والدین3، تحقیر فرزندان4، پنهان نداشتن روابط زناشویی از سوی والدین5 و ناآگاه نگاه داشتن فرزند6 از تحولات روحی و جسمی مانند تمایلات جنسی که در آینده با آن مواجه خواهد شد، از اموری است که متأسفانه در خانوادههای ناسالم با شواهد بیشماری از آن روبروایم.
2-2. عامل دوم محیط اجتماعی و بهخصوص فضای آموزشی و مدارس میباشد.
در مدارس عوامل مختلفی باعث انحراف جنسی جوانان میشوند. مهمترین عواملی که نشئت گرفته از رفتار کادر آموزشی است عبارتند از: ناآگاهی برخی مربیان و کادر آموزشی از اصول تربیتی جنسی و تمرکز غیرمنطقی آنان بر آموزش صرف متون و اهمیت نمرات دانشآموزان.
عامل دیگری که در مدرسه زمینهساز بروز ناهنجاریهای اخلاقی ـ جنسی را فراهم میکند، همسالان و دوستان دانشآموز میباشند.
بارها شده که از اطرافیان خود شنیدهایم که از وقتی بچهام به مدرسه میرود، حرفهای ناشایست میزند و رفتارهای بدی از او سر میزند. به نظر میرسد یکی از بهترین راهحلها در چنین مواقعی، ارتباط مستمر و عمیق اولیاء مدارس با والدین فرزندان و آگاه نمودن آنان از کجیها و انحرافات فرزندانشان باشد.
در این بین ارائه شیوههای نظارت و کنترل به عنوان راهکارهای مؤثر در تربیت اخلاقی جنسی دانشآموزان به شمار میآید.
3. نظارت و کنترل
به نظر میرسد در حال حاضر شیوههای نظارت و کنترل بر رفتارهای دانشآموزان از نظارتهای رسمی و اجباری خارج نباشد. در این روش افراد، مجبور به پذیرش شیوههای زندگی و روشهای رفتاری از طریق به کارگیری تنبیهها و مجازات میشوند، بدون اینکه دلیل منطقی و عاقلانهای برای این رفتار پیشنهادی به آنان عرضه شود.
اما از منظر تربیت دینی نظارت از سه مؤلفة اساسی تشکیل شده است:
1-3. عقلانیت: به این معنا که تا جایی که ظرفیت و توانایی عقلی در فرد مورد تربیت وجود دارد، باید از آن استفاده کرد؛ مثلاً دختران خود را به رعایت پوشش دینی موظف میکنیم، اما چه دلیل عقلانی برای این مسئولیت به او ارائه میدهیم؟ آیا با گفتن اینکه «خداوند متعال چنین دستوری فرموده» میتوان او را قانع ساخت؟
چگونه میتوان این منطق را به او آموخت؟ تربیت دینی یک تربیت مبتنی بر گفتار (یعنی صحبت کردن از دلائل و توجیهها) و عقلانیت است و تکیه صرف بر احساسات دینی و شور مذهبی به تنهایی کافی نیست.
2-3. دومین پایة کنترل و نظارت دینی در حوزه اخلاق جنسی، آموختن مهارتهای تفکر انتقادی و مهارت «نه» گفتن به فرزندان و دانشآموزان میباشد. این مهارت یک نوع نظارت و کنترل شخصی برای خود فرد به وجود میآورد و او را در برابر بسیاری از خطرها حفظ میکند.
درواقع اگر ما بتوانیم نظارت و کنترل خود را از حالت کنترل بیرونی، یعنی توسط شخص دیگر به کنترل درونی، یعنی توسط خود شخص تغییر دهیم، گام مهمی در تثبیت اخلاق جنسی برداشتهایم.
فرزندان و دانشآموزان ما در جامعه با انواع و اقسام پیشنهادهای انحرافی و مخرب مواجهند چه تضمینی وجود دارد که پاسخ درستی به آن موج ویرانگر انحرافی بدهند؟ قطعاً ما نمیتوانیم به صورت شبانهروزی آنها را کنترل کنیم پس باید به آنها آموخت چگونه سکان مدیریت هوس و نفس خود را به دست گیرند.
آموختن تفکر انتقادی به دانشآموزان متوقف بر تقویت منطق عقلانی آنها است؛ یعنی همان رکن نخست تربیت دینی. اگر عقلانیت فرزندان خود را رشد دهیم (به همان اندازه که به پوشاک و خوراکشان اهمیت میدهیم) کمک بسیاری در تحقق آیندهای سعادتبخش برای آنان خواهیم داشت.
3-3. پایة سوم نظارت و کنترل مبتنی بر تربیت دینی، همان عنصر تقوا یا کنترل درونی است.
ما به جای آنکه فرزندان خود را در محیطهای گلخانهای تحت تربیت قرنطینهای قرار دهیم، باید با واکسینه کردن، مصونیت روحی در آنان به وجود آوریم.
توجه به آخرت، ذکر آسیبها و پیامدهای ناگوار ناهنجارهای جنسی که امروزه به وفور در جامعة ما وجود دارد، زمینهسازی برای درک لذات معنوی و منصرف ساختن ذهن و روح از تمایلات جنسی به سمت تمایلات مثبت معنوی، روزهداری، ذکر خدا و شرکت در مجالس مذهبی و معنوی، از عوامل مصونیتساز روحی به شمار میآید. در کنار مصونیتسازی قطعاً باید برخی پرهیزهای رفتاری نیز انجام گیرد. از جمله کنترل نگاه، پرهیز از خلوت با نامحرم، دوری از رفتارهای اغواگرانه، درگیر ساختن فرد با احساسهای دیگر غیر از حس جنسی، برخی پرهیزهای جسمی مثل عریان نبودن، حفظ حجاب و پوشش مناسب دینی در میان خانواده، از توصیههایی است که رعایت نمودن آن کمک مؤثری در حفظ سلامت اخلاقی ـ جنسی خواهد نمود.
پینوشت:
[1]. وسائلالشیعه، ج19، ص246.
2. تاریخ یعقوبی، ج3، ص53.
3. کافی، ج5، ص50.
4. وسائل، ج21، ص276.
5. کافی،ج5، ص500.
6. بحار، ج1، ص170، ح22.
به کوشش: فاطمه عربزاده
قدمها را یکییکی برمیدارد. آنقدر در خودش انرژی جمع کرده که میتواند غیر از این یکی، از چند کوه پر پیچ و خم دیگر هم بالا برود. گاهی از میانه راه به پایین و اطراف کوه نگاه میکند و از اینکه توانسته است از میان انبوه جمعیت پا به این کوه بگذارد دلش غنج میرود. خدا خدا میکند زودتر به قله برسد و میرسد؛ اما وقتی به انتهای مسیر رسید هرگز به اندازه میانه راه خوشحال نبود. لذت تدریس و مربیگری هم میتواند به خود کار باشد نه نتیجهاش. از این منظر پای صحبت خانم تقویان، کارشناس ارشد روانشناسی نشستیم تا با ایشان دربارة مربی و مدارس دخترانه گفتوگویی کوتاه بکنیم.
اولین تصویر ذهنیتان وقتی اسم مدرسه دختران را میشنوید چیست ؟
مادران فردا که تربیتکننده نسل آیندهاند. من این دختران را دارای پتانسیل بالا میدانم که هر بذری را میشود در آنها کاشت.
البته بعضی معلمها با همین عشق و علاقه وارد کار میشوند؛ اما آنقدر بیتوجهی از سوی مدیر و مسئولان میبینند که انگیزهشان را از دست میدهند.
آیا مربی حق دارد امور مادی و شأن اجتماعی را اولویت کاری خود قرار دهد؟
اگر کسی نیتش الهی باشد و برای دلش کار کند؛ یعنی به دنبال رفع نیازهای روحیاش باشد و با کمک به دیگران خود را ارضا کند، هر قدر هم که وضعیتش بد باشد، پشیمان نمیشود. در واقع چنین کسی چون به وظیفة خود عمل کرده است، حتی اگر نتیجه هم نگیرد از کار خود لذت میبرد.
یعنی معلمان و مربیان باید صرفاً کاری را که فکر میکنند درست است انجام دهند؟!
ما باید وظیفهمان را انجام بدهیم. در واقع باید از خود پرسید آیا من زمینهساز خوبی برای تربیت این دختر بودم یا نه؟ آیا تمام تلاشم را کردم یا نه؟ اگر اینطور بوده پس من وظیفهام را انجام دادهام. مؤمن به تکلیف عمل میکند و نتیجه را به خدا میسپارد و هیچوقت خودش را درگیر نتیجه نمیکند. نتیجه ممکن است علی الظاهر خوب نباشد. از طرفی «لیس للانسان الا ما سعی» به میزان تلاشمان نمره میگیریم. شاید الان تغییری در دخترمان نبینیم؛ اما ده سال دیگر ممکن است خاطرة این معلم تحولی در او ایجاد کند. مهم این است که من خاطره خوبی از یک معلم در ذهنش به جا بگذارم. خصوصاً کسانی که وجههشان مذهبی است؛ مثل معلم معارف. حالا ممکن است کارمان دیده نشود یا برایمان به اصطلاح بزنند و قدرمان را ندانند؛ اما مهم این است که از بازی لذت ببریم!
یک مربی خوب چه مهارتها و اطلاعاتی را باید کسب کند؟
برای هر حرکتی خوب است ابتدا خودشناسی داشته باشیم، سپس مخاطبمان را بشناسیم. خودشناسی از این جهت که ظرفیتهایمان را بشناسیم. باید بدانیم کجاها بهتر است به چه کاری بپردازیم. چه چیزی ناراحتم میکند و چه چیز خوشحال آدم برونگرا به درد مشاوره میخورد و آدم درونگرا به درد نوشتن. باید یادمان باشد ما هم زمانی جوان بودیم و نیازها و خطاهایی داشتیم.
دختر ما چه مهارتهایی را باید کسب کند تا بتواند حضوری موفق در جامعه داشته باشد؟
از طریق الگوگیری مشاهدهای. وقتی دانشآموز میبیند مربیاش مهارت کنترل خشم و قدرت تصمیمگیری و تفکر مثبت و ... دارد او هم یاد میگیرد. باید با آنها ارتباط دوستانه برقرار کنیم تا آنها هم الگوپذیر باشند، وگرنه صدبار هم که ما حرفی بزنیم چون محبتی در بین نیست تأثیری ندارد. در این صورت دانشآموز صرفاً درسخوان بار میآید. درواقع دانش او بالا میرود اما بینشش خیر. از درسش نمره بیست میگیرد؛ اما در خانه سر مادرش داد میکشد. خاطرات واقعی خودمان را صادقانه بگوییم؛ چرا که در این صورت دانشآموز ما را از این طریق بیشتر قبول میکند.
ما اگر مهارتهای ارتباطی دختران را در مدرسه که به منزلة یک جامعه کوچک است، تقویت کنیم، فردا که این دختر وارد محیط خانوادگی جدیدی میشود، وارد محیط کار، دانشگاه و جامعه میشود، تجربیاتش از محیط مدرسه، سرمایه او میشود.
مربی برای اینکه الگوی خوبی باشد و در این جهت قدم بردارد باید چه کند؟
مربی باید در جهات مختلف رشد داشته باشد. در طول این سالها آگاهی، اطلاعات روز جامعه، روش تدریس، مهارتهای ارتباطی و ... ارتقا پیدا کرده است؛ مثلاً مربیهایی که هم لباس شیک میپوشند و هم حجابشان را رعایت میکنند، هم در جامعه نقش مؤثری دارند و هم در خانواده. مربی باید به گونهای عمل کند که در مدرسه، الگوی اخلاقی دانشآموزان باشد. برای این منظور باید مهارتهایش را افزایش دهد و بداند حتی راه رفتنش نیز برای متربی مهم است. همچنین ایجاد انگیزه مطالعه و کتابخوانی یکی از کارهایی است که مربی باید حتماً انجام دهد.
برای جذب بهتر و بیشتر دانشآموزان، راه حلی را پیشنهاد میکنید؟
در این سن فضاهای غیر رسمی بیشتر کاربرد دارد تا رسمی؛ مثلاً برنامههای اردویی، مسابقات، افطاری در مدرسه و... که همة اینها بهتر است در جهت آموزش مهارتهای دختران و در فضای شاد و راحت انجام گیرد؛ مثلاً دختران از مهمانیهایی که بتوانند با لباس غیر رسمی حضور یابند و لباسهای شیک و قشنگشان را بپوشند، لذت فراوانی میبرند. منتها این فضاها باید کنترل شود تا مشکلی پیش نیاید.
وظیفه مربی چیست؟
سر کلاس تلفن همراه را جواب ندهد. اگر یک دقیقه دیر سر کلاس رفت، از آن طرف جبران کند. کمفروشی فقط به معاملات محدود نمیشود. بدترین نوعش کمفروشی فرهنگی است که سر کلاس چرت زدن، مطالعه شخصی کردن و در فکر مشکلات خود بودن از مصادیق آن است. ممکن است مربی از کلاس خارج نشود اما روحش در کلاس نباشد. در این صورت مربی باید بداند که مدیون دانشآموزان شده است.
معلم چه کند تا معلم شود؟
یکی از صفات خدا ربّ است. باید ببینیم خداوند چطور مربیای است ما هم از او یاد بگیریم. الگو و زمینهساز خوبی باشیم و مثل خدا مربیگری کنیم. روش خدا، کنترل از راه دور است.
پژوهشگر و نویسنده: آمنه سادات میرهاشمی
اشاره
تحلیل رفتاری دختران براساس رده سنی، دهک فرهنگی، تربیت خانوادگی، انگیزههای رفتاری و... صورت میپذیرد. انگیزه و نیت در سنین مختلف، متفاوت است. انگیزهیابی والدین و معلمان این امکان را میدهد که اقبال بعضی از دختران به استعمال وسایل آرایشی را فرصت به حساب آورند یا عامل تهدیدکنندهای بدانند.
این نوشتار بر آن است تا با شناخت انگیزة دختران در استفاده از لوازم آرایش در سنین مختلف، تحلیلی اجمالی از این عمل ارائه دهد و بعضی از راههای مواجهه با آن را طرح نماید.
چرا دختران دبیرستانی آرایش میکنند؟
به هر میزان دختران از هفت سالگی عبور کرده و به سن بلوغ و بالاتر از آن نزدیکتر میشوند، انگیزه استفاده از وسایل آرایشی در آنان ظهور بیشتری مییابد؛ انگیزههایی که با روحیة دخترانه، محیطهای تربیتی پیرامون، روشهای تربیتی خانواده، فرهنگ اجتماعی، رسانههای دیداری و شنیداری و... در ارتباط است. در این بین استفادة دختران دبیرستانی از این ابزار نمود بیشتری دارد.
از 14 سالگی به بعد آغاز طراوت و شادابی ظاهری دختران است. حس زیباییدوستی، تنوعطلبی و تجملخواهی در این سن بیشتر میشود. دختر در این سنین بهدور از غوغاهای اجتماعی، دوستدار لذت بردن از لحظات زندگی است. او با چنین روحیهای رفتارهای خود را بروز میدهد. استفاده از لوازم آرایش در دوران دبیرستان را نیز میتوان در راستای طراوتخواهی دختران تعریف کرد. انگیزهشناسی استفاده از لوازم آرایشی در دختران دبیرستانی را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد:
ـ حس زیباییدوستی: زیباییخواهی در جنس مؤنث نمودی پررنگتر دارد. این عامل غریزی یکی از علتهای علاقة دختران به وسایل آرایشی میباشد. ساعت ایستادن در جلوی آینه و امتحان مدلهای مختلف موها و صورت و پوشش، امری است که بیشتر دختران تجربة آن را در این سن دارند.
ـ حس تظاهر و جلوهنمایی: حس زیبایی زمانی در دختران به فعلیت میرسد که نمودار شود. این حس زمانی اشباع میشود که اطرافیان به آنان توجه کنند. یکی از راههای اشباع حس زیبایی، جلوهنمایی و تظاهر میباشد. دختران دوست دارند تا آدمهای پیرامون نسبت به رنگ لباس، مدل کفش، نوع آرایش مو و... آنان حساسیت مثبت نشان داده و اظهارنظر کنند. استفاده از لوازم آرایشی خصوصاً در دختران دبیرستانی جلوهنمایی و تظاهر را حسیتر و غلیظتر مینماید؛ زیرا ابزار زیبایی، دختران را نمایانتر و جلب توجه دیگران را بیشتر و دقیقتر میکند.
ـ فرهنگ اجتماعی: آرایش در فرهنگ ایرانی و اسلامی و همچنین در فرهنگ شرقی ابزار آراستگی زن در برابر شوهر است؛ اما امروزه آرایش علاوه بر کارکرد فوق، جنبه اجتماعی پیدا کرده است. اکنون برخی از زنان و دختران آرایش را به عنوان پوشش اجتماعی خود در نظر میگیرند و در محیط کار و تحصیل نیز از وسایل آرایش استفاده میکنند. تکرار این رفتار در اجتماع، موجب ایجاد یک فرهنگ میشود. استفاده از لوازم آرایش به عنوان یکی از مؤلفههای لازم برای حضور در جامعه، محل کار و محل تحصیل از جمله آثار این فرهنگ است. گاه استفاده دختران دبیرستانی از لوازم آرایشی متأثر از این نگاه فرهنگی میباشد.
ـ لوازم آرایش وسیله بهداشت و تمیزی: بعضی افراد لوازم آرایشی را تنها ابزار کسب زیبایی نمیدانند؛ بلکه کارکرد بهداشتی برای آن قائلاند و بر این اساس به توجیه استفاده از لوازم آرایشی در محیطهای مختلف و سنین متفاوت میپردازند.
ـ عادتهای خانوادگی: در برخی از خانوادهها آرایش روزانه و استفاده افراطی از لوازم آرایشی، به صورت عادت درآمده است. در این گونه خانوادهها دختران از طفولیت شاهد آرایش ساعت به ساعت مادر یا اعضای دیگر خانواده هستند. این عادت در کودک به صورت یک رفتار نهادینه میشود و در نوجوانی و جوانی به صورت عادت روزانه خود را نشان میدهد.
ـ چشم و همچشمی، تبلیغات رسانهای، نداشتن تعریفی صحیح از زیبایی و آراستگی و حدود استفاده از لوازم آرایش و... از دیگر عوامل انگیزهساز در استفاده از لوازم آرایشی در دختران دبیرستانی میباشد.
راهکارها
راهکارهای زیر جهت مدیریت رفتاری دختران دبیرستانی در استفاده از لوازم آرایشی پیشنهاد میشود.
هنوز تعریف و تحلیل درستی از مفاهیمی مانند زیبایی، جلوهنمایی، پوشش و لباس در محیطهای خصوصی، عمومی و... بین جوانان و نوجوانان ارائه نشده است. این مفاهیم، گاه افراطگرایانه و روشنفکرمآبانه و گاه تفریطی و تعصبمدارانه و براساس سلیقههای فردی و شخصی طرح شده است.
همین امر موجب تضاد ذهنی و رفتاری در بین جوانان میشود. بر متولیان فرهنگی است مفاهیم فوق را استانداردسازی کرده و حدود و ثغور آن را براساس آموزههای دینی و فقهی معیّن نمایند و به جامعه ارائه دهند.
ـ بسیاری از عادتهای نوجوان و جوان ریشه در تربیت دوران کودکی وی دارد. استفاده بیمورد از لوازم آرایشی هم از جمله این موارد میتواند باشد. بر خانوادهها است که تربیت را با معیارهای سلیقهای تعریف نکنند و براساس سنتهای عقلی و شرعی به امر تربیت بپردازند. آراستگی از دیدگاه عقل و شرع امری تعریف شده است و ارتباط آن با محیطهای شخصی و اجتماعی امری بدیهی است. آراستگی در محیط اداره با آراستگی در محیط خانه متفاوت است و آراستگی در مهمانی با آراستگی در یک جمع رسمی بسیار فرق دارد. خانوادهها باید بر مداری صحیح و با برنامهریزی، حس زیباییخواهی و آراستگیطلبی کودک را مدیریت کنند.
ـ بسیاری از رفتارهای افراطی ریشه در عدم آگاهی دارد. عدم شناخت از محدودة استفاده از لوازم آرایشی و جهل نسبت به چگونگی بروز حس زیبایی در دختران، از عوامل استفادة بیمورد از لوازم آرایشی میباشد. اگر خانواده و محیطهای آموزشی به تبیین درست احکام شرعی در موضوعات فوق بپردازند، این رفتار به تعادل خواهد رسید.
ـ گاه تنها بیان احکام شرعی چاره کار نمیباشد. سن دبیرستان، سن تحلیل و تفکر نقادانه است. تبیین فرهنگی ـ اجتماعی موضوعات در این سن بسیار اهمیت دارد. آموزش و پرورش و معلمان، مساجد، فرهنگسراها و... با ایجاد کارگاههای تحلیلی برای دانشآموزان، میتوانند موضوعات زیر را با دختران دبیرستانی در میان گذاشته و با مشارکت دختران در بحث، رفتارهای افراطی را به چالش بکشانند. موضوعات قابل بحث عبارتند از:
چرایی استفاده دختران دبیرستانی از لوازم آرایشی، تعریف زیبایی در جامعة امروز، چالشهای فرهنگی دختران امروز در استفاده از مدلهای آرایشی، ضررهای جسمی استفاده از لوازم آرایشی، معنای آراستگی، آسیبهای اقتصادی استفاده افراطی از لوازم آرایشی و... .
ـ تبیین این نکته که کارکرد لوازم آرایشی در غرب بیشتر برای ترمیم نواقص پوستی، استتار لکها، جوشها و... بوده است، نه آنگونه که در مشرق زمین از این لوازم بهره میبرند. درخواست تحقیق دربارة تاریخچة اختراع لوازم آرایشی و کارکردهای آن نیز میتواند از جمله موضوعات قابل طرح باشد.
نگاهی به چرایی حجاب
پژوهشگر و نویسنده: مریم منتظری
هر انسانی برای انجام دادن یا ندادن هر عملی به طور قطع دلایلی دارد که برای خودش قابل قبول است و با آن دلایل عواقب به فعلیت رساندن یا خودداری از آن کار را میسنجد و بعد تصمیم میگیرد آن را به انجام برساند یا خیر. برای یک بانوی مسلمان رعایت حجاب واجب است و کسی که به این تکلیف شرعی عمل میکند دلیل محکمی برای آن دارد. در مقابل عدهای دلیلی برای رعایت حجاب نمیبینند، چرا که شبهاتی درباة حجاب در ذهنشان دارند. در این نوشته بخش اندکی از این ابهامات به صورت پرسش و پاسخ بررسی شده است.
بیحجابی خانمها چه ضرری برای دیگران دارد؟
شهید مطهری به این سؤال این چنین جواب دادهاند: اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی به هم میآمیزد.
به طور خلاصه برخی از ضررهای رعایت نکردن پوشش بانوان عبارتاند از:
الف ـ برهمخوردن آرامش روانی
هنگامی که مردان و زنان در جامعه با حالتی برانگیزاننده ظاهر شوند، هوسها و امیال نفسانی در افراد بیدار میشود. از آنجا که نفس انسان با رسیدن به یک هوس سیر نمیشود، این هوسبازی همچون شعلة آتشی فروزانتر میشود. از طرفی همة هوسها پاسخ خود را نمییابند؛ در نتیجه فشارهای عصبی و هیجانات روحی کمکم زیاد میشود و نتیجة آن به شکل استرس، تفرق حواس، بداخلاقی و... ظاهر میشود.
ب ـ سست شدن بنیان خانواده
افزایش آمار طلاق، افزایش تعداد کودکان فراری و خیابانی، کثرت فرزندان نامشروع قابل انکار نیست و بیشتر این موارد، ریشه در توجه به زنان و مردان کوچه و خیابان و محل کار دارد.
ج ـ تضعیف فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی در جامعه
بسیار روشن است که اختلاط زن و مرد و عدم رعایت پوشش لازم از سوی برخی زنان و نیز روحیة هوسرانی برخی مردان، ذهنها را مشغول میکند و بازده کار را کاهش میدهد.
د ـ افزایش ناامنی و خیانت
سارقان در پی تصاحب اموال دیگران هستند؛ اما هنگامی که شخصی بیاحتیاطی میکند و مثلاً در خودرو خود را باز میگذارد بیشتر در معرض دستبرد قرار میگیرد؛ چون سارق زمینه را برای فعالیت خود مهیاتر میبیند. همین طور کسانی که دنبال هوسرانی هستند، وقتی خانمی را میبینند که پوشش لازم را ندارد، با ایجاد مزاحمتهای مختلف به اذیت و آزار او میپردازند.
چرا به مردان نمیگویید نگاه نکنند، تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟
در سوره مبارکه نور آیه 30، آنجا که خداوند میخواهد به زنان توصیه کند پوشش لازم را در مقابل نامحرم داشته باشد ابتدا در مورد نگاه مردان توصیه نموده به پیامبر میفرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم»؛ ای پیامبر به مردان مؤمن بگو نگاه خود را کوتاه نموده و به حرام چشم ندوزند.
بدیهی است نمیشود فقط به این تذکر اکتفا نمود؛ بلکه باید زمینههای نگاه حرام هم برچیده شود. از این رو در فرمانهای الهی که تنها ضامن حفظ سلامت و امنیت شخص و جامعه است هر دو جهت رعایت شده و دستور لازم هم به مردان و هم زنان داده شده است.
چرا مردان مجازند هر کاری که میخواهند انجام دهند و هرگونه که میخواهند لباس بپوشند، اما زنان باید پوشش را رعایت کنند؟
مردان نیز همانند زنان درباة پوشش خود تکالیفی دارند؛ مثلاً اگر مردی بداند حضور او در جامعه با وضعیتی خاص، دیگران را به گناه وامیدارد، باید از آن وضعیت اجتناب کند.
اما علت اینکه کمتر به مردان در مورد پوشش تذکر داده شده، این است که خداوند زیبایی و جاذبه را در وجود زن قرار داده است. در طول تاریخ غالباً زنها صید و مردان صیاد بودهاند و همواره در قصهها و اشعار، از جاذبه و زیبایی زن سخن به میان آمده است؛ بنابراین هرگز مسئلة تبعیض بین زن و مرد مطرح نیست.
با بودن بیحجابهای فراوان که در هر حال اثر خود را میگذارند، رعایت کردن یا نکردن یک نفر چه تفاوتی دارد؟
اولاً: هر کسی مرتکب خطایی شود، خود مسئول است و باید در دادگاه الهی پاسخگو باشد.
ثانیاً: اگر هنگامی که در جامعه دروغ زیاد شد، افراد راستگو هم بگویند با این دروغ، راستگویی ما فایده ندارد و آنان هم به دروغگویان بپیوندند، و با افزایش خیانت، امانتداران هم به آنان ملحق شوند و نیز با فراوان شدن کسانی که پوشش صحیح را رعایت نمیکنند، دیگران هم به آنها اقتدا نمایند، ارزشها در جامعه کمرنگ میشود.
ثالثاً: حکم خداوند با بیتوجهی برخی افراد و حتی عمل نکردن همة انسانها از بین نمیرود. پس اگر خیلیها به مسئلة پوشش که دستور خداوند است، بیتوجه شوند، باز هم این برنامه قرآنی به قوّت خود باقی است.
اگر همة زنها آزاد باشند، مسئله طبیعی و عادی میشود؟
با این نوع عادی شدن دو چیز طبیعی و عادی میشود:
الف ـ مرحلهای از گناه و فساد عادی میشود و افراد به دنبال مرحله جدیدی میروند نه اینکه فساد به کلی تعطیل شود. برای جوانی که سیگار به وفور در اختیارش باشد ممکن است سیگار کشیدن عادی شود؛ اما در این صورت به مواد مخدر قویتر روی میآورد. همانگونه که در جامعه ما، وقتی پیدا بودن قسمت کمی از جلوی موی سر خانمها عادی شد و هیچکس از دیدن آن تعجب نکرد، باز شدن یقهها، کوتاه شدن مانتوها و مراحل بعد آغاز شد؛ پس عادی شدن به معنی تمام شدن خلاف و خطا نیست؛ بلکه انتقال به مرحلهی خطرناکتر و پرفسادتر است.
ب ـ عادی شدن آثار و عواقب گناه. هرچه گناه عادیتر شود، عواقب آن نیز عادی و طبیعیتر به نظر میرسد و به چشم نمیآید.
واقعیتها و آمار و گزارشها حاکی از این است که در جوامع غربی، همان جایی که ما گمان میکنیم برهنه بودن و آزاد بودن ارتباطات زن و مرد عادی است و بر این اساس هیچ معضلی ندارند، فساد و تباهی روزافزون است. این گزارش حدیث مفصلی است از این مجمل:
تلویزیون CNN فیلمهای کوتاهی از حمله به دختران و زنها و کمک خواستن آنها از مردم و پلیس را نشان داد و اضافه کرد که جنایت در آمریکا به مراحل حاد کشیده شده است و پلیس قادر به جلوگیری از جرایم نیست و به زنان و دختران توصیه میکند سلاح گرم یا سرد یا سرنگهای محتوی داروی بیهوشی همراه خود داشته باشند تا بتوانند در برابر حملات افراد شرور از خود دفاع کنند.1
با کمی تأمل و به کارگیری قدرت تعقل و انتخاب و اختیار، میتوان راه صحیح را از نادرست تمیز داد، به شرط آنکه روش درست زندگی را با منطق و درایت تشخیص داده و با قدرت اختیار به سوی آن قدم برداریم.
پینوشت:
1. کیهان، 9/2/70.
مروری بر زندگانی بانو مجتهده امین
محقق: علی فرحناک
حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین التجار اصفهانی معروف به بانو امین در سال 1265ه.ش در اصفهان به دنیا آمد. پدر و مادر ایشان هر دو سید بودند. مادر ایشان در سفری که به عتبات داشت امیرالمؤمنین را در خواب میبیند که آن حضرت وعدة ولادت دختری به نام نصرت سادات امین را میدهد. بانو امین در پانزده سالگی با پسر عموی خود ازدواج میکند. این بانوی بزرگ از آیت الله حائری یزدی اجازة اجتهاد داشت و خود نیز به آیت الله مرعشی نجفی اجازه روایت داد. سرانجام آن بانوی عالم در 23 خرداد سال 1362ه.ش رحلت فرمود و در مسجد سید دفن شد.
درس و خانواده
بانو امین به خاطر دانش خانواده را رها نکرد. از آنجا که همسرش تاجر بود خانة پر رفت و آمدی داشت و بانو امین ساعاتی را به پذیرایی از مهمانها و طبخ غذا مشغول بود. ایشان در این باره میگوید: در مطالعه همیشه مشکل داشتم. در شبانهروز فرصت مطالعه نداشتم و در خدمت خانواده بودم. مطالعات عمرم را صبحهای زود انجام میدادم.
تلاش در راه تحصیل
سلوک علمی بانو امین به گونهای بود که هیچ چیز مانع تحصیل ایشان نمیشد. حتی هنگامی که دختر چهار سالهاش فوت کرده بود به استادش سید محمدعلی نجف آبادی پیغام داد تا برای تدریس بیاید.
رعایت حجاب
حیات علمی بانو مانع نشد که ایشان ذرهای از جوانب معنوی و عرفانی به دور باشد. بانو امین در سنین جوانی و میانسالی از پشت پرده با علما صحبت میکرد و این در حالی بود که با پوشش کامل چادر تیره رنگ از پشت پرده به مباحثات میپرداخت. خانة ایشان محل رفت و آمد علمایی چون آیت الله حائری یزدی، علامه طباطبایی، علامه جعفری و دکتر ابراهیم دینانی بود. یکی از شاگردان ایشان چادری گلدار که گلهای درشتی داشت خریده بود. بانو امین پوشیدن این چادر را جلوی نامحرم حرام میدانست حتی اگر نازک نباشد. یکی از شاگردان ایشان دربارة حکم همنشینی با نامحرم بر سر سفره پرسید که ایشان آن را حرام دانست. از نظر ایشان هرچه که باعث جلب توجه نامحرم شود دارای اشکال است. خود آن بانو نیز تا آخر عمر از پوشاندن روی خود کوتاهی نمیکرد.
سادگی و بیپیرایگی
با آنکه بانو امین در خانوادهای بسیار مرفه به دنیا آمده بود، بدون کوچکترین تکلفی در ظاهر و رفتار و گفتار بود. یکی از بستگان ایشان دربارة سادگی بانو امین میگوید: عجیب بود که چنین خانمی در این خانواده به وجود آمد.
اگر کسی ایشان را نمیشناخت و به مجلس بانو وارد میشد، قادر به تشخیص بانو امین از دیگران نبود.
همسرداری
بانو امین با وجود ثروت فراوان که ارث خانوادگی ایشان بود و نیز با وجود دانش فراوان و داشتن شاگردان زیاد هیچگاه به همسر خود فخر نورزید و حتی این فضائل را بازگو نکرد. یکی از بازاریان کتاب اربعین هاشمیه بانو امین را که در انتهای آن اجازه اجتهاد و روایت علما به این بانو ذکر شده بود به همسر ایشان نشان داد. همسر بانو باور نمیکرد؛ لذا کتاب را به خانه آورد و به بانو نشان داد و دربارة تألیف کتاب و اجتهاد از ایشان پرسید. بانو امین جواب مثبت داد و همسرش رسیدگی به حسابهای مالی را به ایشان سپرد.
صبر و حلم
بانو امین در رفتار و گفتار و برخورد بسیار صبور بود. هر کس که برای اولین بار به کلاس درس ایشان میآمد صبر و تأنی بانو امین او را جذب میکرد. ایشان پس از اتمام کلاس مینشستند و با تواضع بسیار و حلم و صبر فراوان به سخنان، درددلها و پرسشهای تکتک مراجعان پاسخ میداد.
خلوص و صداقت
بانو امین در کتابهایشان نام خود را نمینوشت و به جای آن از عنوان «یک بانوی ایرانی» و عناوینی همانند آن استفاده میکرد. ایشان حتی مایل به استفاده از نامشان در جمع دوستان و شاگردان و مراجعان نبود و در این جمعها همیشه با نام «خانم یگانه» معرفی میشد. سفارش همیشگی ایشان این بود: شهرت انسان را سقوط میدهد. مواظبت کنید [بر آن]. ایشان به تعاریف و تناقیح دیگران و حتی موانعی که دیگران جلوی پایش میگذاشتند، اهمیتی نمیداد.
روش علمی
روش علمی بانو امین دقت، پشتکار و ممارست هدفدار بود. اصولی و عمیق خواندن تمرین وممارست بسیار در یادگیری و پرداختن به مباحثههای علمی میان دو همکلاس یا شاگرد و استاد موشکافی با آیات و احادیث و استنباط احکام از آنها ارکان فعالیت علمی بانو امین بود. بانو امین هر روزی که درس میداد تعیین میکرد روز بعد چه کسی از خانمها درس را توضیح دهد و معمولاً مشخص بود که چه کسانی چه دروسی را پاسخ میدهند.
منبع
عمو خلیلی، کوکب دری، تهران، انتشارات پیام عدالت، 1379.
تبیین حجاب برای دختران نونهال
به کوشش: ابوذر کمال
تبیین موضوع حجاب برای دختران در سنین کودکی، یکی از مسائلی است که همواره دغدغة والدین و متولیان امور تربیتی بوده است. در این رابطه پای صحبت استاد یوسف غلامی، کارشناس مسائل خانواده و کارشناس گفتمانهای دینی نشستیم.
طرح مسئلة حجاب برای دختران از چه سنی باید شروع شود؟
اگر منظور از مسئله حجاب، حکم حجاب باشد سن طرح آن در آستانة بلوغ است؛ زیرا دختران پیش از این دوران مفهوم حکم الهی و وجوب یک افتاء را چندان درک نمیکنند. اگر منظور، سن طرحِ جایگاه حجاب است، زمان آن در آستانة هفتسالگی تا پیش از بلوغ است؛ چون کودک تا پیش از هفت سال، بیشتر ارزش و جایگاه اموری را درک میکند که حیات او در گرو آن است؛ مانند خوراک، خواب، بازی، امنیت، آرامش و نقش پدر و مادر.
البته این نکته بدان معنا نیست که دختر را قبل از بلوغ یا حتی پیش از هفت سالگی، در نوع پوشش خود آزاد گذاریم؛ چراکه او ارزشها را از همان سنین پیش از هفت سال هم درک میکند.
آموزش حجاب قبل و بعد از هفت سالگی چگونه است؟
پیش از هفتسالگی هر نوع آموزش باید به شکل غیررسمی (باشادی، تفریح، بازی، و با اختیار کودک) و به صورت غیرمستقیم انجام پذیرد. پیامهایی که دربردارندة نوعی ارزش است، اغلب با مشاهدات به کودک منتقل میشود، نه به وسیلة شنیدن؛ بنابراین نوع تربیت و تأثیرپذیری کودک زیر هفت سال، چون بیشتر از طریق چشم صورت میگیرد، با نوع تربیت و تأثیرپذیری او بعد از هفت سالگی تفاوت میکند.
پیش از هفت سال، تا حد امکان نباید شاهد اختلاط روابط زن و مرد و بیحجابی خانمها باشد. حضور او در مجالس عروسی به واقع یکی از بدترین عوامل تأثیرگذار بر تربیتپذیری او است؛ زیرا در این مجالس، برای نخستین بار دختران و زنانِ همجنس خود را در حالی به زیباترین صورت میبیند که همه بیحجاب، خندان و پر جنبوشوش هستند.
پس از هفت سالگی، وجود همبازیها، دختران خاندان، مسافرتها و حضور در تفریحگاهها، بر ارزشپذیری او اثرگذار است. از این پس باید والدین درخور فهم او، فواید پوشش و پیامدهای بیحجابی را برای او بازگو کنند و به شبههها در این زمینه پاسخ دهند.
در آموزش پس از هفتسالگی آنچه بیشتر اهمیت دارد پرهیز از روشهای اشتباه انتقال پیام است. اغلب والدین در انتقال پیام حجاب به دختران خود ناموفقاند؛ چون گذشته از آنکه آگاهیهای اختصاصی در اینباره ندارند، راه انتقال آن را به فرزند نمیدانند. برای این منظور باید تا حد امکان از بیان مطالب شعاری، تکراری و غیر منطقی پرهیز کرد و به گونهای حجاب را برای او ترسیم کرد که پایبندی بدان را برای خود سودمند ببیند و تصور نکند پذیرش آن وی را از چیزی محروم میکند.
تربیت بر مدار حجاب باید از چه سنی شروع شود؟
میان آموزش ارزش حجاب و «تربیت بر مدار حجاب» تفاوت است. تربیت بر مدار حجاب بیشتر به عرصههایی مربوط میشود که فرد بدون آموزش ویژه، به پذیرش حجاب سوق داده شود. بنابراین، سن تربیت به مدار حجاب، کمی زودتر از سن آموزش حجاب است. تقریباً از نخستین ماههایی که کودک با محیط پیرامون خود آشنا میشود و مشاهداتش معنادار میگردد، تأثیرپذیری تربیتی او آغاز میگردد. (از حدود 15 ماهگی به بعد) در آن صورت بیم آن میرود که حتی مشاهده صحنههای تلویزیونی که در آن زنان بدون حجاب به ایفای نقش میپردازند، بدآموزی داشته باشد و تربیتپذیری او نسبت به حجاب را با دشواری مواجه کند.
باید دقت داشت که «تربیت بر مدار حجاب» را فقط وقتی میتوان تربیتی پایدار و امیدوارکننده پنداشت که برگرفته از «تربیت بر مدار حیا و متانت» باشد؛ یعنی کودک چون حیا و متانت را ارزشمند یافته است به حجاب رو میکند.
فرق پوشش با حجاب چیست؟
کلمة حجاب در قرآن هفت بار به کار رفته که یک بار آن، گویای بیان حدود روابط زن و مرد است. آنچه ما امروز از اصلاح حجاب زنان میفهمیم در آیات قرآن به صورت پراکنده و با تعابیری متفاوت به کار رفته است. از مجموعه آن آیات دانسته میشود که زن در روابط خود با مردان نباید فقط به پوشاندن بدن خود اکتفا کند؛ بلکه باید به چند معیار توجه کند: در گفتار، رفتار، نگاه، پوشش و... نیز حجاب را رعایت کند. در واقع باید در حرف زدن خود با نامحرم، نوع رفتار اجتماعی، نگاه، اختلاط و مانند اینها حریمی را با نامحرم در نظر بگیرد. با مراعات مجموعه این حریمهاست که میتوان گفت یک زن حجاب را به طور کامل مراعات کرده است.
در مجموع میتوان گفت حجاب اعم از پوشش است و این امکان وجود دارد که زنی پوشش کامل داشته باشد، اما حجاب نداشته باشد.
نقش پدر و مادر (خانواده) در فرهنگ سازی حجاب قبل از بلوغ چیست؟
در فرهنگسازی حجاب، خانواده اگر مهمترین نقش را دارا نباشد، نخستین نهادی است که به تفکرات کودک تأثیر میگذارد. با توجه به نقش خانواده، در نظرگرفتن چند نکته ضروری است: 1. در مرحلة اول باید پدر و مادر در اعتقاد خود به اهمیت حجاب همعقیده باشند. 2. محیط پیرامون کودک را از همة عوامل بازدارنده از پذیرش حجاب، دور دارند. 3. ارتباط کودک خود را با افراد غیرمعتقد به حجاب کاسته و به ارتباط با افراد پایبند تشویق کنند.
4. فراتر از هر کوشش برای معتقد ساختن فرزند خود به حجاب، بر بزرگداشت شخصیت او بکوشند. کودک باید جنسیت خود را دوستداشتنی و مورد احترام و با شکوه ببیند.
5. بر پایة آموزههای دینی حق دختر است که پدر، مادر آن کودک را بزرگ بدارد. بزرگداشت همسر در خانه، دختر را به عظمتِ جایگاه مادر آگاه میسازد. او باید از کودکی، مادر را که همجنس خود است، در نگاه پدر محترم ببیند.
6. هرگونه رفتار نادرست تربیتی مانند تبعیض در خانه بین فرزندان، رفتارهای خشونتآمیز، هشدار دادنهای غیرمنطقی، بداخلاقی و ناکارآمدی والدین، در هر زمینه که باشد، روح پذیرش ارزشها را در کودک از بین میبرد. پدر و مادری که به هر علت از محبوبیت برخوردار نباشند، گفتارها و انتظاراتشان نیز مورد توجه و احترام فرزندانشان قرار نمیگیرد.
7. فراهمآوری زمینة مراعات حجاب، از دیگر وظایف والدین است. موقعیت زندگی، روابط خانوادگی و معاشرت با نامحرمان، باید طوری تنظیم و هدایت شود که دختر در خانه و مانند آن برای مراعات حجاب به سختی نیفتد. قرآن با صراحت در هنگام تعیین وظیفة حجاب زنان، پیش از وظیفهمند ساختن زنان به مراعات حجاب، به مردان دستور میدهد که هرگاه ناچار از مراجعه به زنان هستید آنان را در سختی قرار ندهید و میان خود و ایشان حائلی بگذارید تا آنها با آسودگی به کار خود بپردازند: «و اذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب (احزاب/53)؛ و هنگامی که چیزی از وسائل زندگی را از آنان [همسران پیامبر] میخواهید، از پشت پرده بخواهید.
نگاهی انتقادی به فیلم «قصه پریا»، ساختة فریدون جیرانی
پژوهشگر و نویسنده: سید روح الله دعایی
تماشای فیلمهای سینمایی از تفریحات مردم بهخصوص جوانان است که خصوصیات و آفات خاص خود را دارد.
از جملة این آفات، استفاده از جاذبههای جنسی است که یکی از ابزارهای موفق سینما برای جذب مخاطب به شمار میرود.
در سینمای ایران نیز از دیرباز در برهههای مختلف، استفاده از این ابزار مرسوم بوده است؛ اما از نظر دین مقدس اسلام دیدن صحنههای محرک جایز نیست.
متأسفانه در سینمای ایران نیز کم و بیش از این شگرد به انحاء مختلف استفاده میشود و گاهی بعضی پردهدریها برای عادیسازی این صحنهها صورت میگیرد که روند آن صعودی است. از طرف دیگر بعضی از کارگردانان گاهی اوقات، با بزرگنمایی نقائص و عیوب برخی متدینین، با ظرافت خاصی دین اسلام را مورد طعنه قرار میدهند.
نوشته پیش رو نقدی است برای ارائه ملاک هایی جهت شناسایی این بسترسازیها و عادی سازیها که ناخودآگاه در ضمیر مخاطب تأثیر میگذارد.
«قصه پریا» عنوان فیلم جدید فریدون جیرانی است که براساس فیلمنامه رحمان سيفيآزاد و دربارة معضل اعتیاد ساخته شده است. نگارنده درصدد است تا این فیلم را گذشته از نکات فنی، به لحاظ شناسایی ملاکهای ارائه شده بررسی و نقد نماید.
«قصه پريا» فیلمی است در ژانر ملودرام در فضایی سوزناک اما ناموفق.
داستان فیلم دربارة دختری به نام حدیث (باران کوثری) است که براساس باور قدیمی عقد پسر عمو دختر عمو، قرار است نامزد سیاوش (مصطفی زمانی) شود؛ اما در طول داستان براساس یک اتفاق، سیاوش عاشق شخص دیگری بنام سروین (مهناز افشار) میشود و با هم ازدواج میکنند. سروین معتاد است و بهدلایلی سیاوش هم معتاد و گرفتار درماندگیهای ناشی از اعتیاد میشود که در نهایت به جدایی او از سروین و فوتش منجر میشود؛ اما... .
جیرانی در فیلم جدیدش نیز همانند فیلمهای قبلی خود مثل «قرمز»، عاشقی مجنون را نشان داده و داستان خود را با یک مثلث عشقی روایت کرده است.
بخشي از قصه از زبان سیاوش نقل ميشود و بخشي ديگر از زبان حدیث و این شیوة تدوین، شیوهای جذاب در فیلم است؛ اما این نقلها در قالب کاست ضبط شدهای است که هر کدام قصه را روایت میکنند. حدیث در صحنههایی از فیلم که مخاطب میفهمد سیاوش مرده است، به کاستهایی دست پیدا میکند که سیاوش خاطرات خود را در آنها بازگو کرده است. استفاده از کاست، فنآوریای که تقریباً به صورت کامل از بین رفته است، از جمله نقاط ضعف این فیلم محسوب میشود.
شخصیت مذهبی فیلم، مسرور (عموی سیاوش) فردی زنباره است که یک زن پنهانی دارد و سر همین قضیه، همسر اول خود را کشته است و حتی در قسمتی از فیلم به برادرزاده خود تأکید میکند: «دختر منو بگیر اگه چشمت اون دختررو هم گرفته برات صیغهاش میکنم». بیان این دیالوگ در فضای سیاه فیلم، تأمل برانگیز است.
گویا کارگردان عمداً زندگی این خانواده مذهبی را شکست خورده و به بن بست رسیده نشان میدهد. شاهد این مسئله حدیث است که دو بار خودکشی میکند.
این آدم به ظاهر متدیّن که صورتی پر از ریش دارد، غذایش را با دست میخورد، امل است و در زندگیاش زیاد دروغ میگوید، سیاوش را نصیحت میکند، اما خودش موقع مزاحمت موتورسوار فحاشی میکند.
مسرور گویا مسئول یک روزنامه است که سیاوش، برادرزادة او، در آن مقالههای جذاب و پرمخاطبی مینویسد؛ اما مسرور که محافظهکار است، جلوی مقالههای جذاب و انتقادی سیاوش را میگیرد. او برای رسیدن به اهداف خود حاضر است به تنها دختر خود دروغ بگوید و همانطور که در پایان فیلم فاش میشود، در مرگ همسر خود پس از ازدواج مجددش (موقتش) با ناهید (ستاره اسکندری) دست دارد و حتی به حدیث که عاشق سیاوش است، به دروغ خبر مرگ سیاوش را میدهد.
در سکانسهای بعدی فیلم شاهد اعتیاد عمدی سیاوش هستیم:
سروین که به اجبار سیاوش تصمیم میگیرد اعتیاد را ترک کند، هر بار به دلیلی از این قضیه فرار میکند و بیارادگی خود را نشان میدهد. سیاوش برای اثبات بیارادگی سروین خود را معتاد میکند که این اتفاق بسیار بعید مینماید.
صرفنظر از مسائل فنی این فیلم، بازی ضعیف مهناز افشار و مصطفی زمانی بسیار تعجببرانگیز است.
البته از حق نباید گذشت که بازی باران کوثری از بازی بقیه افراد و حتی از دیگر بازیهایش در فیلمهای دیگرش نیز بهتر است. شاید علت اصلی اینکه مخاطب فیلم را رها نمیکند، بازی حدیث باشد؛ چراکه در بازی خود، نقشهای مقابلش مثل بیژن امکانیان را تحت تأثیر قرار میدهد.
در این فیلم گریم و آرایش خانمها بسیار تند و غلیظ است. حجاب بازیگران مناسب نیست که البته در یکی از صحنهها یکی از بازیگران همین حجاب نسبی را نیز رعایت نمیکند.
در این فیلم، حدیث نقش یک دختر متزلزل را در خانوادهای مذهبی بازی میکند که در صحنههای مختلف این تزلزل را شاهدیم؛ مثلاً وقتی سیاوش جلوی کلاس زبان، حدیث را بیچادر میبیند که پس از جویا شدن علت در جواب میشنود که چون در کلاس من تنها چادریام، تحمل این شرایط برایم سخت است یا قبل از دیدار با سیاوش در پارک، ناشیانه آرایشش را پاک میکند.
اما نکته مهم این فیلم تأکید افراطگونة کارگردان بر انداختن چادر توسط حدیث در صحنههایی است که او میخواهد از مهلکهای بگریزد؛ مانند سکانس آغازین فیلم و همچنین در پایان فیلم جایی که حدیث میخواهد سیاوش را ببیند، این کار را تکرار میکند. گویی چادر مانعی برای رستگاری حدیث است و هر وقت میخواهد از بحبوحهای رهایی یابد، باید چادرش را رها کند.
نکتة دیگر دربارة پردهدریهای عمدی در این فیلم است؛ مانند سکانس رویارویی سیاوش و مادرش که از اندیمشک به تهران آمده و صدای روبوسی آنها را میشنویم؛ اما تصویر آن را نمیبینیم! این شیوة نخنمای سانسور روبوسی محارم صحنهای تأملبرانگیز است.
نکتة بعدی تماسهای مردان فیلم با بازیگران زن یا بالعکس است که بهصورت عامدانه با مانع نشان داده میشود؛ مانند آنجا که پدر پاهای حدیث را با پتو میگیرد و کفشهای او را پایش میکند. گاهی اوقات صحنههای فیلم میتواند به گونهای باشد که این تماس صورت نگیرد؛ مثلاً چه لزومی دارد در پایان فیلم سیاوش با چشمان باز بمیرد تا حدیث با چادر چشمان او را ببندد.
سیلی زدن یا کتککاری مردان و زنان که در فیلمها باب شده در این فیلم نیز دیده میشود.
به گفته تهیه کنندة فیلم: «اين فيلم ميتوانست با خوب شدن مهناز افشار و مصطفي زماني پایانی خوب و جذاب داشته باشد؛ اما «قصه پريا» معضل اعتياد در جامعه را هشدار ميدهد كه به نظر من اين پيام مهم اين فيلم است. درواقع اين تلخي در فيلم تعمدي است و دوست داشتم پس از اتمام فيلم تماشاگر به فكر فرو رود، چراكه معضل اعتياد در جامعه هر روز فراگيرتر ميشود».
اما به نظر نگارنده فیلم تلخ را هم میتوان بهتر پردازش کرد تا مخاطب راضی از سینما خارج شود.
آشنایی با نرمافزارهای دخترانه
به کوشش: حسین دهاقانی
امروزه پرسشها و شبهات فراوانی دربارة مسائل زنان ذهن دختران جوان را به خود مشغول کرده که پاسخ به آنها ضروری است. بدین منظور مؤسسة فرهنگی ـ پژوهشی امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، واقع در اصفهان، با انگیزة بررسی و حل مشکلات دختران جوان کشور اقدام به تولید نرمافزار«بانوی ایرانی» کرده است. در این نرمافزار موضوعات کاربردی مختلفی نظیر احکام تصویری مورد نیاز دختران، پرسشها و پاسخها، شبهات ارث و دیه زنان، بحث عفاف و حجاب و ارتباط دختر و پسر قابل دسترسی است. از آنجا که معرفی الگو تأثیر بسزایی در تربیت دارد، بخشی از این نرمافزار به معرفی بانو مجتهده امین معروف به «بانوی ایرانی» اختصاص دارد. در این بخش، مجموعه کتب ایشان، زندگینامه، وصیتنامه و حالات عرفانی و سیره علمی و عملی و مجموعهای از تصاویر آن بانوی ایرانی گنجانده شده است. نرمافزار بانوی ایرانی حجم وسیعی از مطالب را دارا است، به نحویکه بخش «بانو امین» شامل بیست هزار صفحه و بخش دختران چهار برابر این مقدار دارای مطلب است که در کنار مطالب متنوع، مجموعهای زیبا از تصاویر مختلف قرار دارد.
برای ساخت این نرمافزار که سه سال از ساخت آن میگذرد، هیجده نفر از طلاب و فضلای خواهر و برادر حوزه علمیه به مدت یک سال بسیج شدند.
نرمافزار بانوی ایرانی بهراحتی بر روی سیستمهای مختلف در هر تعداد قابل نصب است؛ ولی تکثیر و پخش آن نیازمند کسب اجازه از مؤسسه تولیدکننده است.
بنا به گفته حجتالاسلام مهدی فرزین، مدیر نرمافزار بانوی ایرانی، نسخه دوم این نرمافزار با اصلاحات و ویرایش مطالب و تقویت منابع عرضه خواهد شد.
شایان ذکر است مؤسسه امیرالمؤمنین (علیه السلام) نرمافزارهای دیگری را نیز تولید کرده که از جمله نرمافزاری با نام «برای مروارید» است که چند ماه پیش از آن رونمایی شد. موضوع این نرمافزار عفاف است.
این نرم افزار شامل بیش از هزار و دویست عنوان میباشد که هر عنوان دهها زیر مجموعه دارد. برخی از عناوین آن عبارت است از: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ارزش زن در نگاه غرب، اندیشههای فمینیستی و تاریخچه آن، رسانهها و تهاجمات، نقش فرهنگی موسیقی و ماهواره در عفاف و حجاب، گالری لباس و انواع لباسها در اقوام مختلف، روانشناسی رنگها، حجاب در اقوام و تمدنهای مختلف، آرایش، کیفیت مواد آرایشی، انواع عطرها، ارتباط دختر و پسر، کلیپهای مختلف درباره زنان راهیافته به اسلام، کشف حجاب رضاخان و فمینیسم در ایران و کلیپهایی از عاقبت دوستیهای نامشروع و... .
نرمافزار «دختران چه میپرسند؟» از دیگر محصولات این مؤسسه است که در این نرمافزار چهار هزار پرسش طبقهبندی شده در موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، فقهی، اقتصادی و خانوادگی ارائه شده است.
علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت مؤسسه به آدرس:www.masabih.ir با این نرم افزار آشنا شوند یا با شمارههای 2733444ـ0311 و 09137381810 و 09133093797 تماس حاصل کنند.